معنی جورج روی هیل

حل جدول

جورج روی هیل

برنده جایزه اسکار بهترین کارگردانی در سال 1973 میلادی

لغت نامه دهخدا

هیل هیل

هیل هیل. (اِخ) شاخه ای از تیره ٔ حاجی وند هیهاوند از طایفه ٔ چهارلنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 77).


هیل

هیل. (اِ) معروف است و به عربی قاقله ٔ صغار میگویند. (برهان). دوایی است که به هندی الایچی سفید نامند. ظاهراً این معرب هیل است که به یای مجهول باشد و به عربی قاقله ٔصغار را گویند. (غیاث اللغات). هل. هیل بوا. خیربوا. (یادداشت مؤلف) (ذخیره ٔ خوارزمشاهی):
فلفل و میخک و بزباز و کبابه ی ْ چینی
جوز بویا بود و هیل و قرنفل در کار.
بسحاق اطعمه.

هیل. [هََ] (ع مص) فروریختن بر چیزی خاک و ریگ را. (منتهی الارب). || فروریختن آرد در انبان بی وزن و کیل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). فروریختن. (دهار) (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان القرآن) (مصادراللغه). || روان کردن. || (اِ) مال بسیار. (دهار) (اقرب الموارد). مال بسیار یا ریگ یا باد. (اقرب الموارد). || آنچه فروریزد از ریگ و خاک و آرد و جز آن. و جاء بالهیل و الهیلمان، مال بسیار آورد یا آورد ریگ و باد را. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). || قاقله ٔیمنی است یا فارسی، هندی الاجی است. (منتهی الارب).


هیل بویا

هیل بویا. (اِ مرکب) قاقله ٔ صغار. رجوع به هیل و هیل بوا شود.


هیل بوا

هیل بوا. [] (اِ مرکب) قاقله ٔ صغیره. رجوع به هیل و رجوع به تذکره ٔ ضریر انطاکی شود.


هیل غراب

هیل غراب. [] (اِ مرکب) قاقله ٔ کبار. رجوع به قاقله شود.


ابی هیل

ابی هیل. [اَ] (اِخ) (پدر قوّت) نام پنج تن به تورات: اوّل پدر سورَئیل رئیس قبیله ٔ مرادی. دوم زوجه ٔ ابی شور. سوم پسر حوری از اولاد کاد. چهارم زوجه ٔ رحبعام. پنجم پدر استر.

واژه پیشنهادی

گویش مازندرانی

هیل

گشنیز

فرهنگ عمید

هیل

هل۱

سخن بزرگان

جین هیل

هر کس بگوید که نمی توانید شادمانی را بخرید، توله سگ ها را فراموش کرده است.


ناپلئون هیل

انسان باید یک ویژگی داشته باشد تا پیروز شود؛ آن ویژگی، روشنی هدف، آگاهی از آنچه میخواهد، و سوختن در آتش اشتیاق برای به چنگ درآوردن آن است.

چشم براه مباش؛ زمانه هرگز به مراد دل ما نخواهد بود.

پیروزی با کسانی است که پشتکار بیشتری دارند.

یک زن قشنگ و نیکو صورت در نظر زیباست، اما یک زن خوب و نیکو سیرت در قلب انسان جای دارد.

کسی که همیشه می خواهد اشتباه دیگران را ثابت کند، آنها را از خود دور می سازد.

هر آنچه را ذهن بتواند درک و باور کند، میتواند آن را به دست آورد.

اگر باور داشته باشی که می توانی، بی شک می توانی.

منتظر نمانید، زمانی مناسب تر از اکنون وجود ندارد. از همین نقطه ای که ایستاده اید و با همین ابزار و امکاناتی که در اختیار دارید، کار را ادامه دهید. همین طور که پیش می روید، ابزار ها و امکانات بهتر و مناسب تر را پیدا می کنید.

نادان ها پیوسته از گذشته لاف می زنند، خردمندان در اندیشه حال بوده و دیوانگان، سخن آینده را به زبان می آورند.

نبردهای زندگی همیشه به سود قویترین ها و سریعترین ها پایان نمی پذیرد! دیر یا زود، بُرد با کسی است که بردن را باور دارد!

در همین زمانهای سرخوردگی، چالش و ناامیدی است که انسان با یک جهش میتواند برای رهایی خود برنامهریزی کند.

پیش از گرفتن، دهنده و بخشنده باشید.

شکست یک عامل نیرو بخش است، نه یک باز دارنده؛ هر شکست بذری از موفقیت در دل دارد.

نقطه شروع هر موفقیتی، وجود یک نظریه یا نقطه نظر است که خود ناشی از تصور می باشد.

هر پیشامد و رویدادی منفی، در درون خود، بذری از کامیابی و شادی بیشتر دارد.

اگر چند کیلومتر بیشتر از آنچه تاکنون به آن خو گرفتهاید، گام بردارید، دارایی افزونتری به دست خواهید آورد.

دانستن کافی نیست، باید به دانسته خود عمل کنید.

اگر با دشمنی زیاد بجنگی، پس از مدتی تمام استراتژی های تو را فرا می گیرد.

پندارها، فرماندهان دنیای ما هستند.


تری هیل

برای کامیابی در نوآوری، باید بتوانید به آسودگی، ستارههای درون خود را بیرون بریزید. این به چَم آن است که اجازه بدهید، همهی چیزهای درون شما، آزادانه بدرخشند.

فرهنگ فارسی هوشیار

عرا هیل

گروه بیکاره

معادل ابجد

جورج روی هیل

473

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری